گرافیک حسی
TOUCH GRAPHIC (گرافیک حسی) یک شیوه مخصوص در طراحی گرافیکی نیست. این یک لغت است که به طورکلی از آن در همه نوع طراحی استفاده میشود. گرافیک حسی یک موقعیت در طراحی گرافیکی است، نه آنقدر معین که تصور میشود بلکه یک شاخه طراحی کاملاً جوان در رشته گرافیک. این روشی است برای طراحانی که میخواهند ایده هایی اصیل داشته باشند چیزی که بیرون از شلوغی طرح و ایده ایستاده باشد و علاقه طراح به امتحان کردن محدودیتها و بالا بردن «ضریب شوخی» با طرح را نشان دهد و شاید خیلی تعجب برانگیز نباشد که بگوییم اکثر طراحیهایی که با استفاده از گرافیک حسی انجام شده اند، تبلیغات شخصی دفاتر تبلیغاتی را شامل میشوند.
این روشی است که طراح مشتریهای احتمالی آینده خود را تحت تاثیر قرار میدهد، گرافیک حسی همان نهایتی است که طراحان خلاق میخواهند به آن برسند؛ معروف بودن از برای ذهن خلاق، ایدههای اصیل و متفاوت! برای ایجاد طرحی که یک شرکت را از دیگر رقبا متمایز کند و همچنین تفاوت یک محصول از محصول دیگر، ما از روشهای متفاوتی استفاده میکنیم، گرافیک حسی روش استفاده از الگو، رنگ، فرم و بافت است. استفاده ما در این خصوص از المانهای مختلفی است که یک پروژه را جذابتر، تک و بی همتا میکند. گرافیک حسی وقتی موجودیت پیدا میکند که ما از چیزی در طراحی استفاده میکنیم که برای درک آن تنها نباید به دیدن اکتفا نمود و چه بسا مجبور شویم به نحوی از دستهایمان نیز استفاده کنیم. در این روش گرافیست مرحله جدید از تجربه را به دریافت کننده ارائه میدهد. به دلیل تازگی ایده در گرافیک حسی میشود به آن از دیدگاههای متفاوتی نگاه کرد. وقتی میگوییم گرافیک حسی معنای طراحی گرافیکی را میدهد که از سطح دو بعد فراتر باشد، به این معنا نیست که لزوماً باید سه بعد داشته باشد. در واقع طرح میتواند در ظاهر همان دو بعد را داشته باشد با این شرط که یک المان برای فعال نمودن دستها در آن تعبیه شده باشد. المانی که ممکن است در وهله اول دیده نشود، اما احساس خواهد شد. به عنوان مثال اگر روی طرح با ماده ای پوشیده شده باشد، همان ابتدا که آن قطعه تبلیغاتی را ببینید متوجه چیزی نمیشوید، تا اینکه آن را لمس کنید آنوقت است که تفاوت را احساس میکنید، قدمت فرمهای اولیه گرافیک حسی احتمالا به چاپهای اصلی لترپرس کتابهای قدیمی میرسد، که به خاطر فشاری که نیاز بود تا لغات روی کاغذ چاپ شوند، هر لغت کمی برجسته یا فرورفته میشد. در زمان سلطنت ملکه ویکتوریا در انگلستان فرمهای پرزرق و برق برجسته یا فرورفته در طراحی خیلی معمول بود، گرافیک حسی میتواند مرحله پیشرفته ی جدید ثبت شدهای از همان حرکت باشد. امروزه تکنولوژی مدرن به ما این اجازه را میدهد که طرحهای بسیار عجیبی ارائه دهیم؛ هم به عنوان راه حل بهتری برای بسته بندی و هم به عنوان طرحی که کمی سرگرمی در آن تعبیه شده تا طرح را به طرحی فراتر از رقابت تبلیغات بدل کند. طرحی که دریافت کننده را با به یاد ماندنی ترین روش درگیر کند. خلق چیزی که مشکل ارتباط با مخاطب را به نحوی که برایش دارای مفهوم باشد را حل کند. استفاده از گرافیک حسی در طراحی گرافیکی، یعنی اینکه طراحی از دانش خود در چاپ و صنایع تولیدی برای خلق اثری کاملا متفاوت، بی همتا و خوشایند استفاده کند. این یک قصد عمدی از طرف طراحی است که آیتمی طراحی کند که دریافت کننده حقیقتا دوست داشته باشد آن را نگاه کند، برداشته و با دستهایش آن را امتحان کند. استفاده از مواد قابل لمس جزو ملزومات تبدیل طرح به یک اثر گرافیک حسی نیست، هرچند که ساده ترین راه حل است، نور و صدا هم میتوانند به عنوان بخشی از اثر گرافیک حسی استفاده شوند البته این بیشتر به بودجه ای که طراح در دسترس دارد بر میگردد. یکی از بهترین مثالهایی که برای گرافیک حسی وجود دارد؛ یک «جعبه قرص CD» است با عنوان- خانمها و آقایان ما در فضا شناوریم- یک آلبوم عالی از گروه انگلیسی نوازندگان راک، که در بهار ۱۹۹۷ کارشان را شروع کردند. پوشش مخصوص این آلبوم به نحوی طراحی شده بود تا مثل یک جعبه قرص بزرگ به نظر برسد، یک برچسب بالای جعبه بود، دقیقا مانند برچسبی که روی نسخه های پزشکی انگلیسی میخورد، اگر که شما از داروخانه آن را بخرید؛ CD، داخل یک کاور دقیقا مانند کاور برآمده دانه های قرص قرار گرفته بود. شما باید CD را از داخل بسته بندیش دقیقا مانند قرص وقتی که ما به آن فشار میآوریم تا از حفاظ آن خارج شود و قرص کاور آلومنیومیش را میترکاند، با فشار خارج کنید. قاعدتاً با این کار، شما کاور آلومینیومی را پاره میکنید. جملاتی جالبی روی بسته بندی جعبه نوشته شده بود مثل: «فقط برای مصرف در شنوایی» و «هر قرص شامل ۷۰ دقیقه میشود» و جمله جالب «فروش دور از دسترس کودکان» همچنین در داخل بسته بندی کتابچه کوچکی حاوی جزئیات آهنگها و تولید قرار دارد که این کتابچه هم شباهت زیادی به کتابچه توضیحات دارویی دارد، که در داخل بسته بندی واقعی داروها قرار میگیرد. روی کتابچه جملاتی نظیر «مسایل غیرمادی به چه دردی میخورند؟ امور غیرمادی برای تهدید روح و قلب هستند» و «پیشنهاد سازنده؟ یک بار دوبار در روز به این آهنگ گوش دهید یا به توصیه پزشکتان عمل کنید»… آمده است. در گرافیک حسی همچنین نباید از این مساله فارغ بود که چقدر این کیفیت محیط دوستانه ای که این محصولات به وجود میآورند، استفاده دوباره از مواد قدیمی غیرقابل استفاده و نگاه «دنیوی» به کار، «حس» کار را عوض میکند. در واقع مثالهای زیادی برای استفاده از گرافیک «حسی» در دنیای روزمره وجود دارد… گرافیک حسی در بسیاری از کشورهای دنیا شاخه شناخته شده ای از گرافیک تبلیغاتی به شمار میرود؛ دانشجویان رشته گرافیک در کل دنیا به صورت فعالی این کیفیت را دنبال میکنند و طرحهایی عجیب با ترکیب شیوه ها و مواد عجیب و غریب ارائه میدهند، این چیزی است که هر طراح جوانی باید آنرا تجربه کند و دنیا مکان خسته کننده ای میشد اگر که قرار بود همه طرحها روی سطح دوبعدی کاغذ چاپ شوند. و در آخر یک جمله که ما همه به خوبی (و از کودکی) معنایش را میدانیم؛ خیلی وقتها چیزها را با انگشتانمان میبینیم. مثل وقتی که به یک مغازه وارد میشویم. دوست داریم همه چیز را لمس کنیم، گو اینکه به همین دلیل در آن فروشگاه نوشته شده: دست نزنید. ما همه دوست داریم چیزها را برداریم و آنها را حس کنیم و این تنها روشی است که ذهن ما به کار میافتد. جیسون اورتون «Jason Orton» عکاس، در طی دو سال؛ از فرو ریختن تدریجی نوار ساحلی بریتانیا عکاسی کرد او کلکسیون تصاویرش را در کتابی به نام «فرسایش نوار ساحلی» منتشر کرد و به این دلیل خیلی ساده که کتاب چاپ و طراحی جلد شده بود، دفتر طراحی گرافیکی چیس «chase» کارش را با یک کتاب فرم گرفته شروع کرد. قسمت مشکل کار ایجاد حس فرسایش در کتاب بود که طراح این حس را با بریدن جلد پشتی کتاب، ایجاد کرد و بعد کار سخت و پرزحمت پاره کردن هر صفحه داخلی با دست (با کمک خطکش قالب) برای ایجاد یک لبه فرسوده واقعی شروع شد. وقتی از آنها پرسیده میشود که آیا حاضرید این عمل را دوباره تکرار کنید جواب میدهند: «مسلما، با این که روند کار خیلی طولانی و کسل کننده بود ولی در نهایت نشان داد که ارزشش را داشت، چون هرجلد از کتاب یک کار بی همتا و عالی شد.» سوک «soak»- محل بحث خلاق در انگلستان- برای دعوتنامه سخنرانهای مهم و اختصاصی، از دفتر طراحی گرافیکی سی «sea دریا»، در همایشی در رابطه با گرافیک، از دفتر طراحی گرافیکی ایریس «iris» کمک گرفت. پیتر داناهو «peter donahoe» و تیم همکارش با الهام از معنای واژه سوک «غوطه ور شدن» و سی«دریا» به خلق این اثر گرافیکی رسیدند. این کارتها در نهایت هوشمندی و با استفاده از جوهر آبی تیره حساس به دما، روی جوهر آبی روشن پایدار که متنها با آن نوشته شده بود بر روی یک صفحه سفت و سخت سفید پیویسی، چاپ اسکرین شدند. برای تحریک خواننده در طراحی کلمه سوک که در بالای کارت با رنگ آبی تیره نوشته شده بود، از قطرات آب استفاده شده بود، تا این حس به وجود بیاید که خواننده باید کارت را با آب تماس بدهد و شاهد این باشد که جوهر آبی تیره محو میشود و پیام دعوتنامه روی آن ظاهر میشود. گری سچل «gary satchel» طراح گرافیست کمپانی مکن «maccenn» میگوید: «برنامه ما این بود که به حدود ۲۰۰ مخاطب داخلی خود برنامه ای تحت عنوان- (ابتکار در معرفی فردی برای استخدام)- بفروشیم، شاید چیزی مثل اینکه شما یکی از آشنایانتان را برای استخدام به ما معرفی کنید و اگر بعد از گذشت ششماه او هنوز مشغول به کار بود- انتخاب شده بود- شما مبلغ ۲۰۰ پوند بدون مالیات میگیرید.» او اضافه میکند: «ما میخواستیم از یک کیسه خون تقریبا خالی به عنوان شوخی استفاده کنیم که یعنی دفتر گرافیکی مکن تشنه خون جدید است (به نفرات بیشتری احتیاج دارد) اما وقتی ما ایدهمان را به تولید کنندههای کیسه های خون گفتیم آنها از اینکه ما میخواستیم از یک وسیله حیاتبخش و زندگی بخش برای کار سبک و بی اهمیتی مثل این استفاده کنیم، جا خوردند.» بنابراین سیمون فرو «Simon Farrow» از شرکت بسته بندی پیشرفته در انگلستان وارد صحنه شد، او از ترکیب pvc جوش داده شده و خون تاتری بسته های خون ساخت، آنها با توجه خاص خودشان به جزییات، کار را بسیار عالی تولید کردند. «درست است که طرح باعث شد چند نفر از دخترها در امور مالی به گریه بیافتند اما شرکت مکن از آن زمان تا به حال به جای پرداخت پول به آژانسهای کاریابی، بالای یک هزار پوند به کارمندان خودش داده است و تیم ما به عنوان یک تجربه، از قبل خیلی مستحکمتر است.» برای معرفی تبلیغات جدید برنامه تلویزیونی جان وست «John West» درباره کوسه ها به خریدارها و افراد در ارتباط با رسانه ها، بسته ای حاوی یک نوار ویدیویی، یک برنامه ریز رسانه ای و یک دستگاه منگنه فرستاده شد. ظرف حاوی این وسایل، ضربه خورده و گاز گرفته شده بود تا به نظر بیاید از آرواره های یک کوسه سفید بزرگ نجات داده شده و فرستاده شده است. که همه اینها داخل یک کیف پست سفارشی که رویش نوشته شده بود: «عذرخواهی بابت تاخیر»، قرار گرفته بود. هرکدام از این بسته ها در دفتر طراحی گرافیکی و با دست به این حالت در آمده بودند که این شامل یک خط تولید مجهز به ابزار خیلی تیز و اره ای میشد تا حس حمله کوسه را به درستی خلق کنند و در آن هفته فروش بسته های چسب زخم در منچستر به طور ناگهانی افزایش پیدا کرد. جس وون گلوک «jess von gluck» از دفتر طراحی گرافیکی موتیو «motive» میگوید: «بسته های پستی وقتی که غافلگیر کننده باشند همیشه خیلی بیشتر در خاطر میمانند». «دریافت کننده ها این طرح در خاطرشان میماند، اما ما فکر کردیم چه اتفاقی میافتد اگر که این بسته روی پایشان بیافتد؟ خیلی هم بهتر میشود، البته نه اینکه ما بخواهیم به مشتریهایمان صدمه بزنیم، هرچند ساختن این چیزها به اندازه کافی خطرناک است.» برای خلق این بسته های تبلیغاتی، طراحان موتیو به مغازه های فروش آهن آلات رفتند و از ارزانترین حبابهای چراغی که موجود بود به تعداد خیلی زیاد خریدند. آنها تصمیم گرفتند که از حبابهای معمولی- فرم ساده حباب چراغ- برای این طرح استفاده کنند و در نتیجه حبابهای صاف یا زیادی گرد به درد نمیخوردند. بعد از بریدن بخش فلزی ته حباب به داخل آن روغن مالیدند و آنها را با سیمان پر کردند و بعد قسمت فلزی را به انتهای حباب متصل کردند. حبابهای پر شده را داخل کوره داغ آریزونا قرار دادند و وقتی که سیمان سفت شد حباب شیشه ای دور آن را شکستند ( اما به سختی نیمی از چراغها سالم میماند، بنابراین تعداد زیادی اضافه تهیه کردند). لیبل متصل به چراغ و نوشته داخل جعبه به صورت برجسته کار شد اما گلوک فهمید که مردم به آن قسمت از کار بی توجه بودند. او میگوید: «از آن جایی که ما طراح هستیم نه سنگتراش، ترجیح میدادیم روش ساده تری برای طراحیمان پیدا کنیم اما از آنجا که این طرح خیلی خوب جواب داده است به نظر میرسد حالا حالاها قرار نیست از دستش خلاص شویم.» ربکا مندز «Rebeca Mendez» میگوید: «این مجموعه مقالات، با عنوان «Slow Space» نوشته شده توسط معماران و هنرمندان درباره وضعیت بیثبات «ماهیت ماده در حرکت آهسته» صحبت میکند. مقالات چگونگی نقش زمان در ماده و چگونگی واکنش ماده در گذر زمان را شامل میشود. موادی که برای کتاب استفاده میشد هم به نوبه خود خیلی مهم بود.» جلد قابل لمسی که مندز برای این کتاب طراحی کرده بود از ماده حساس به دما ساخته شده بود ( با تغییر درجه حرارت محیط یا لمس با دست رنگ جلد تغییر میکرد) و کاملا حس مقالات را به خواننده منتقل میکرد.
بیا zest./