هارمونی

دست نوشته های هنری

هارمونی

دست نوشته های هنری

مبانی هنرهای تجسمی

 

 در این بخش قسمتی از مبانی هنر های تجسمی را می خوانیم  

هنر(ART


هنرهای بصری(VISUAL ART

آن دسته از فعالیت های هنری است که بر مبنای طرح شکل می گیرد هنر هایی که اساسا از طریق حس بینایی درک می شوند.
هنرهای بصری شامل : نقاشی ، پیکر سازی ، معماری ، و هنر های مشتق از اینها مثل طراحی و گرافیک ، طراحی صنعتی ، طراحی داخلی ، و گونه های خاصی از عکاسی تجربی و چاپ (چاپ دستی ) می باشد. این اصطلاح به منظور القاء معنای خاص از هنر به کار برده می شود که از آن مفهوم هنر کاربردی استنباط نشود

هنرهای کاربردی (applied art

کاملا متمایز از هنرهای بصری است و تفکیک آن از دیگر هنرها حاصل تحولات ناشی از انقلاب صنعتی در دو قرن اخیر می باشد.هنر دستی ، صنایع دستی ، و غیره به این معناست که در خلق یک اثر یا یک محصول علاوه بر تفکرات زیبایی شناسانه هنری به جنبه کاربردی اثر هم توجه می شود.  

هنرهای گرافیک (graphic art

در معنای کلی مشتمل است بر انواع هنرهای بصری دو بعدی برای مقاصد بازنمایی، تزئین ، چاپ و نگارش و فرمول مرتبت با آنهاست امروزه کاربرد این اصطلاح به روش های مختلف چاپ دستی ، چاپ صنعتی ، تبلیغات ، طراحی ، و تصویر سازی محدود شده است .

به هر گونه فعالیتی که حاصل قریحه و قوه خلاق باشد گفته می شود البته به شرطی که مهار شده و کنترل شده باشد.
اما اصطلاح هنر در معنای مشخص به فعالیت هایی مثل نقاشی ، مجسمه سازی ، طراحی ، گرافیک ، معماری ، موسیقی ، شعر و ادبیات ، رقص ، تئاتر ، سینما ، و هنر های رسانه ای اطلاق می شود

نقاشی (paintking art)

هنر بیان ایده ها و عواطف است با آفرینش کیفیت های زیبایی شناختی معین در یک زبان بصری دو بعدی است. هنر نقاشی از دیر باز وظایفی چون روایت ،مستند نگاری ، داستان پردازی و تبلیغ را بر عهده دارد ولی از اواخر صده نوزدهم با وا نهادن این وظایف به خلوص و استقلال بیانی دست یافت. به هر حال هنرمند نقاشی پیام بصری خود را بر اساس کیفیت های حسی ، عاطفی ، امکانات بیانی ، محدودیت های موضوعی و توانایی های تکنیکی بیان می کند .تنوع سبک های نقاشی  نیز نتیجه تاثیر همین عوامل است.

مبانی هنرهای تجسمی (basic visual art)

اصطلاحی است که از میانه صده بیستم رایج شده و به اصول اساسی ساختمان در هر اثر هنری اشاره می کند. آموزش مبانی طراحی در مدارس هنری شناخت ویژگی های عناصر بیان هنری و اصول عینی کاربرد و ترکیب عناصر بصری را شامل می شود.

نقطه(POINT/DOT)

ساده ترین عنصر بصری به شمار می رود نخستین و مهمترین کاربرد نقطه تایین وزن و مکان در فضا است. ولی موارد استفاده دیگری هم د ارد .تکرار و توسعه ستوه متشکل از چند نقطه نقوش تزئینی یا تبیینی به وجود می آورد. تجمع نقطه ها کانون بصری به وجود می آورد. از تراکم ، انبساط ، انقباض و تغییر اندازه ی نقطه ها می توان توهم حرکت به وجود آورد .نقطه در زبان هنرهای تجسمی چیزی است کاملا ملموس وقابل مشاهده که بخشی از اثر تجسمی را تشکیل می دهد و دارای شکل و اندازه مشخص است.

نقطه پردازی (POINTILLISN)

اصول یا روش جا گذاری دقیق و حساب شده نقطه ها و لکه های کوچک با رنگ خالص بر یک سطح است به نحوی که از آمیزش نقاط و با توجه به تاثیر خطای باصره ترکیب خاصی قابل مشاهده باشد.

خط(LINE)

مسیر یک نقطه متحرک است ، نشان و اثری است که به واسطه  ابزاری اثر گذار مثل مداد ، قلمو و غیره بر روی یک سطح دو بعدی ایجاد می شود. قابل دیدن بودن خط به این دلیل است که تیره تر یا روشن تر از سطحی است که بر روی آن دیده می شود . به معنای دیگر خط نشان دهنده جهت و سمت است چه در نتیجه عمل ترسیم و چه در فضا . در موسیقی صدای ساز های آرشه ای نظیر ویولوون ، ویوولوا ، ویوولون سل ، کنتر باس ، کمانچه و قیچک و غیره تدایی کننده خط است .خط قاطع ترین عنصر بصری به شمار می رود زیرا همه می توانند آنرا تشخیص بدهند و سریع و روشن و معمولا بدون ابهام است و چشم بیننده را به جهت خاصی هدایت می کند .خط ممکن است پویا (رونده ) ، ایستا ( پاره خط ) ، ممتد ( بی انتها)، شکسته ، منحنی ، مستقیم ، زخیم ، نازک ، روشن و یا تیره باشد.در هنرهای تجسمی خط برای مقاصد مختلفی به کار برده می شود مثلا برای تجسم شکل ها ، نمایش احساسات ، فضا سازی پرسپکتیوی ، ایجاد نقش ، بافت و...

خط شکل ساز(CONTOUR)

در طراحی و نقاشی آن گونه خطی است که شکل را نمایش می دهد با تغییر در جهت ، زخامت و تیرگی چنین خطی می توان برجستگی شکل ، تفاوت بافت و نیز ارتباط شکل با فضا را نشان داد. پس خط شکل ساز صرفا خط مرزی نیست زیرا علاون بر آنکه سطوح را مشخص و محدود می کند دلالت بر ویژگی های فرم و فضا در یک ترکیب بندی دارد. بسیاری از هنرمندان (طراح) اینگونه خط را به شیوه خاصی در سبک مورد نظر خود به کار میبرند. نشان بارز خط شکل ساز اسلوب یا روش قلم گیری در نگار گری سنتی ایران است خصوصا آثار رضا عباسی (نگار گر مشهور عصر صفوی)

شکل های بنیادی(sheade)

بخشی جدا شده از فضای پیرامون به واسطه خطوط مرزی یا تفاوت در رنگ ، سیاه و روشن ، بافت و غیره .بیشتر بر سطح دلالت دارد تا حجم . مربع ، دایره ، مثلث متساوی الاضلاع ، شکل های بنیادی نامیده  میشود، و صور متنوع دیگری که از ترکیب آن ها حاصل می شود را شکل های ثانویه می نامند. هر شکل بنیادی به جهت نوع خطوط و زوایا می تواند القا کننده معنای خاصی باشد.

شکل سازمان یافته (organicshop )

صورتی از شکل است که از اشکال بنیادین به صورت فرمی ذهنی و خلاقانه به وجود می آیند در این جا از شکل های بنیادین به عنوان یک ماده خام یا اشکال خام استفاده می شود این تغییر و تحول ، در هنرهای دو بعدی مثل گرافیک و نقاشی مبتنی است بر حذف ، اضافه و ترکیب اشکال با هم .و در هنر سه بعدی ( حجم سازی و پیکره سازی ) با اضافه شدن بعد سوم به همان صورت حذف و اضافه ترکیب اما به صورت حجم و سه بعدی است که بخشی از فضا را اشغال می کند.

شکل تزئینی (DECORATIVE SHAPE)

گونه ای از شکل سازمان یافته است که در آن عناصر تزئینی بیشتر دیده می شود. در اینجا صرفا تزئین مطرح است و هنرمند دنبال القا، معنا ، و مفهوم خاصی نیست.

فرم (FORM)

کلمه فرم به معنای صورت و در هنر بصری به معنای شکل دو بعدی یا سه بعدی تو پر یا میان تهی است. به طور عام در هنرها با دو معنای متفاوت کاربرد دارد.

1-غالب پذیرفته شده بیانی مثل غزل در شعر فارسی ، هایکو در ادبیات ژاپن ، SHORT STORY   در ادبیات معاصر غرب ، سونات در موسیقی کلاسیک ،NEW AGE  در موسیقی معاصر ، ردیف های دستگاهی در موسیقی ملی ایران ، گونه های مختلف فیلم سازی ، مثل موج نو ، مستند و غیره ، در تئاتر به صورت پانتومیم و غیره

2-کیفیت های ساختاری موجود در یک اثر هنری تناسب هماهنگ بخش های مختلف و ترتیب اجزای آنها به منظور ایجاد کشش ، اوج ، فرود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد